تدریس شگفتی های افرینش
شگفتی های آفرینش درس هشتم
نوع نثر : ساده و روان
معنی : آگاه باش که هرچه در جهان هستی وجود دارد ، همه را خداوند بلند مرتبه ، آفریده است. آسمان و آفتاب و ماه و ستارگاه و زمین و آنچه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آنچه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها و آنچه بر روی زمین وجود دارد از گیاهان گوناگون و آنچه در خشکی و دریا وجود دارد از انواع حیوانات و آنچه که در میان آسمان و زمین است ، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان و نشانه هایی که در هوا آشکار می شود ، همه ، شگفتی های آفرینش خداوند بلند مرتبه است و این ها نشانه هایی از خداوند بلند مرتبه است که به تو فرمان داده است که در آنها نگاه کنی . پس در این نشانه های خداوند ، فکر و اندیشه کن.
لغت : بدان : آگاه باش / صنع : آفرینش ، احسان / تعالی : بلند مرتبه / نهرها : جوی ها ، رودخانه ها / جواهر : جمع جوهر ، گوهر ها /معادن : جمع معدن / نباتات : جمع نبات ، گیاهان / بر : خشکی / بحر : دریا / میغ : ابر / رعد : صدای ابرها / قوس و قزح : رنگین کمان / علامات : جمع علامت ، نشانه ها / عجایب : جمع عجیبه ، شگفتی ها / آیات : جمع آیه ، نشانه ها / تفکر : فکر کردن .
آرایه ها : آسمان ، آفتاب ، ماه و ستارگان : مراعات نظیر ( در این قسمت ، شبکه معنایی ، پشت سر هم به کار رفته اند.) / آسمان و زمین و بر و بحر : تضاد / این عبارت تلمیح دارد به آیه های 6 تا 11 سوره « ق » ترجمه : آیا منکران حق ، آسمان را فراز خود نمی نگرند که ما چگونه بنای محکم اساس نهادیم و آن را به زیور ستارگان درخشان آراستیم که هیچ خللی در آن راه ندارد .(6) و زمین را نمی نگرند که آن را بگستردیم و در آن کوه های استوار بیافکندیم و هر نوع گیاه با حسن و طراوت در آن برویانیدیم (7) این دلالیل قدرت در آسمان و زمین ، موجب بصیرت و تذکر هر بنده است...
نکته دستوری : « وی » در « بر وی است » ، ضمیر شخصی است که به زمین ، بر می گردد. این کاربرد ، قدیمی است و در گذشته برای غیر انسان ، از ضمیر شخصی استفاده می کردند.
معنی : به زمین نگاه کن که { خداوند } چگونه آن را مانند فرشی برای تو ساخته و اطراف آن را وسیع ، گشترده است و از زیر سنگها محکم ، آبهای گوارا ، جاری کرده است ، که بر روی زمین ، جاری می شود و اندک اندک از زیر زمین بیرون می آید و به هنگام بهار ، نگاه کن زمین ، چگونه زمین زنده و شاداب می شود همانند پارچه ای ابریشمی ، رنگارنگ و زیبا می شود . بلکه هزار رنگ می شود.
لغت : بساط : فرش ، گستردنی ، هر چیزی گستردنی مانند فرش و سفره / جوانب : جمع جانب ، اطراف ، کناره ها / فراخ : گشادی ، وسعت ، گسترده / سخت : محکم / لطیف : خوش گوار / روان : جاری / دیبا : پارچه ی ابریشمین رنگین / بلکه : اضافه بر این ، علاوه بر این
آرایه ها : زمین و آسمان : مراعات نظیر / چون دیبا : تشبیه
نکته دستوری ویژگی نثر های کهن ، در این عبارت کاملاً ، آشکار است :
1. کوتاهی جمله ها : در زمین نگاه کن / چگونه بساط تو ساخته است / جوانب وی فراخ گسترانیده
2. فراوانی فعل ها : نگاه کن / ساخته است / گسترانیده / کرده / می رود / می آید و ...
3. تکرار فعل ها و بر خی کلمه ها : زمین / شود / کن / چگونه و ....
معنی : اگر داخل خانه ای بروی که نقّاشی و گچ بری کرده باشند ، زمان زیادی ، آن را وصف می کنی و ز آن کار ف تعجّب می کنی در حالی که همیشه در خانه ی خدا ( دنیا ) هستی و اصلاً عجّب نمی کنی و این دنیا ، خانه یخداست و فرش آن ، زمنی است و سقف بی ستون آن آسمان است که این ، بسیار عجیب است و چراغ آن ف ماه است و شعله ی آن ، خورشید و چراغدان هایش ستارگان هستند و تو از شگفتی های این دنیا ، بی خبری ، زیرا دنیا بسیار بزرگ اس و تو کوتاه نظری و زیبایی ها و بزرگی های آن را ، درک نمی کنی.
لغت : شوی : بروی / نقش : نقّاشی / کنده کرده باشند : کنده کاری کرده باشند / ضفت : وصف کردن / قندیل : چراغ آویز ، چراغدان / غافل : بی خبر / مختصر : کم و کوتاه ، ناچیز
آرایه ها : خانه ی خدا ( در خانه ی خدایی ) : استعاره از دنیا / سقف : استعاره از آسمان / بزرگ و مختصر : تضاد / عالم به خانه ، زمین به فرش ف ماه به چراغ و آفتاب به شعله و قندیل به ستاره ، تشبیه شده است.
معنی : به پرندگان آسمان و حشره های روی زمین نگاه کن که هر یک را با شکل و ظاهیری متفاوت آفریده و هر کدام از دیگری بهتر و زیبا تر است . آن چه که لازم بود به هر یک (موجودات ) داده و به هر کدام ، یاد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و بچّه را نگاه دارد تا بزرگ بشود و چگونه لانه ی خود را بسازد . به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذایش را جمع می کند.
لغت : مرغان هوا : پرندگان آسمان / نیکوتر : زیبا تر ، خوب تر / آشیان : لانه
معنی : ی انسان ، مثل تو در این دنیا ، مثل مورچه ای است که در قصر پادشاهی ، لانه دارد و جز غذا و یارن خویش به چیز دیگری فکر نمی کند و از زیبایی قصر و غلامان و تخت پادشاه ، باخبر نیست . اگر می خواهی در حدّ و اندازه ی مورچه باشی ، در همان حد باقی بمان و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوند بلند مرتبه ، تماشا کنی و از ...پس از چشم باز کن تا شگفتی های جهان را ببینی که شگفت زده و حیران شوی
لغت : مثل : وصف حال ، داستان ، به عنوان مثال / مَلِک : پادشاه / جمال : زیبایی / سریر : تخت ، اورنگ / مُلک : پادشاهی ، مملکت / مدهوش : سرگشته ، سرگردان / متحیّر : حیران ، سرگردان
آرایه های : مثل تو : شبیه و تمثیل / قصر و مَلِک و غلام : مراعات نظیر / بستان معرفت : تشبیه / بستان معرفت : استعاره از دنیا
نکته دستوری : مرجع ضمیر « وی » مَلِک است.
از کتاب : کیمیای سعادت محمّد غزالی
خود ارزیابی :
1. منظور از واژه ی آیات در جمله ی « پس اندر این آیات تفکّر کن » چیست ؟ نشانه ها و پدیده های عالم هستی .
2. عبارت « هر یکی را آن چه به کار باید ، داد » را توضیح دهید. هر کدام ازموجودات آن چه لازم بوده ، داده است.
3. بند پایانی درس ( و مثل تو چون مورچه ای ... ) چه ارتباطی با درک شگفتی های هستی دارد ؟ این که انسان مثل ، مورچه ای است که آگر در آیات الهی و موجودات اطراف خود تفکّر نکند ، قادر به شناخت عظمت آفرینش و شگفتی های عالم هستی نخواهد بود.
4. .............. به عهده دانش آموز
دانش های زبانی و ادبی :
نکته اول : نثر های کهن فارسی مثل کیمیای سعادت و کلیله و دمنه ویژگی هایی دارند که باعث شده تا متن آنها دل نشین ، قابل فهم و ماندگار باشد و با ذهن و روح خواننده ارتباط برقرار کند . مهم ترین و یژگی های نثر کهن عبارتند از 1 - کوتاهی جملات 2- زیادی فعل ها 3- تکرار فعل ها و کلمات 4- جابه جایی ارکان
نکته دوم : اگر در شعر یا نثری ، چندین مراعات نظیر یا تناسب داشته باشیم که با هم ارتباط داشته باشند به مجموعه ی آن ها « زنجیره یا شبکه معنای ی » گویند مثلا در بند اول درس ، کوه و بیابان و شهر تناسب یا مراعات نظیر دارند و میغ و باران و برف و تگرگ نیز با یکدیگر تناسب دارند که این دو با هم یک شبکه معنایی گسترده ای درست کرده اند.
کار گروهی :
1. درباره زیبایی های دیگر آفرینش که در کتاب های دیگر به وِیژه قرآن خوانده یا شنیده اید ، گفت و گو کنید.
بر عهده دانش آموزان
2. ک نمونه ی دیگر از نثر کهن را در گروه ، مطرح و درباره ی آن گفت و گو کنید. این ثنر را می توانید ا بخش های دیگر همین کتاب پیدا کند.
یکی از شاعران ، پیش امیر دزدان رفت و بر او ثنایی بگفت . [امیر دزدان] فرمود تا جامه از او بر کنند و از ده ، بیرون کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت. سگان به دنبال وی افتادند . خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. زمین یخ گرفته بود ، عاجز شد. گفت : « این چه حرام زاده مردمان اند ؛ سنگ را بسته اند و شگ را گشاده ».
امیر از دور بدید و بشنید و بخندید و گفت : « ای حکیم ، از من چیزی بخواه » گفت جامه خود می خواهم اگر انعام فرمای.
امیدوار بود آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امیّد نیست ، شر مرسان ( گلستان سعدی )
در این متن که از گلستان سعدی انتخاب شده است ، جملات ، بسیار کوتاه هستند ، فعل های زیادی به کار رفته است تکرار کلمات و فعل ها دیده می شود ، نویسنده نثر خود را با شعر همراه کرده است تا تنوّع و تأکید ایجاد کند.
3. درباره شبکه معنایی موجود در متن انتخاب شده تمرین (2) کار گروهی ، گفت و گو کنید.
جامه ، برکندن ، برهنه ( تناسب یا مراعات نظیر) یخ و سرما ( تناسب ) که با هم یک زنجیره یا شبکه ی معنایی گسترده ای ایجاد کرده اند.
مطالعه و پژوهش :
هر کار پژوهشی و تحقیقی ، چند مرحله دارد . وقتی تصمیم به نوشتن یک کار تحقیقی داریم باید این مراحل را طی کنیم :
1 . طرح ریزی اوّلیّه : در این مرحله باید از خود بپرسیم : قرار است چه بنویسیم ف به کدام منابع مراجعه کنیم ، در چه مدّتی نوشته خود را به پایان ببرم ، چه مقدار بنویسیم و برای چه کسی یا کسانی بنویسیم.
2. نکات مهم در نوشتن : در مرحله دوم ، مسائل مهم در نوشتن مانند یادداشت برداری از منابع و شیوه ی نگارش ، مطرح می شود. رعایت قواعد نشانه گذاری در این مرحله بسیار مهم است.
3. تنظیم و پاک نویس نوشته : پس از یادداشت برداری یا مصاحبه کردن ، مطالب نوشته شده را پاک نویس و در صورت ممکن ، تایپ می کنیم . یادمان باشد نوشته مان را چند بار بخوانیم و اصلاح کنیم و منابعی را که استفاده کرده ایم، ذکر کنیم.
نوشتن:
1. با هر یک از واژه های زیر جمله ای زیبا بنویسید.
صنع : همه در صنع خدا حیرانند.
عجایب : اهرام ثلاثه ی مصر از عجایب خلقت است.
معرفت : یکی از راه های کسب معرفت ، تأمّل در آیات الهی است.
میغ : از دامان میغ بهاری ، لؤلؤ فرو می ریزد.
سریر : سریر سلطنت به هیچ پادشاهی وفا نکرده است.
متحیّر : متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را.
2. با توجه به آن چه در کتاب علوم دوری راهنمایی درباره ی زمین ، خوانده اید ، یک بند درباره ی شگفتی های آفرینش زمین بنویسید. ............فعالیت دانش آموزی
3. برای هر یک از واژه های زیر ، شبکه ی معنایی بسازید.
- ستاره به دانه و ماه ب مزرعه و خورشید به تمام نباتات می نگرد.
- زبانه کشیدن شعله های آتش تمام اوراق ، اسناد و مدارکش را سوزاند.
- رنگ های آبی و کبود و سبز و زرد و قرمز قوس قزح در آسمان بارانی ، ناشی از انعکاس اشعّه ی خورشید است.
4. متن های کهن زیر را به نثر امروزی برگردانید.
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان عمت بی دریغش همه جا کشیده . ( گلستان سعدی)
معنی : باران رحمت بی کران الهی ، به همه رسیده و سفره ی نعمتش بدون مضایقه ف همه جا گسترده است.
بزرگی را پرسیدند که دل ، کی خوش بود ؟ گفت ک آن وقت که او در دل ما بود. ( کشف الاسرار میبدی)
معنی : از بزرگی پرسیدند که دل آدمی کی شاد است ؟ گفت وقتی که [ یاد] خدا در دل باشد.
5. جدول صفحه ی بعد را کمل کنید.
1. فطرت : سرشت / 2.شستن در هم ریخته : نتشس / 3. از آن طرف بخوانید به معنای « مردم » و نام یکی از سوره هاست : سان / 4.آرامگاه فردوسی در آن جا قرار دارد : توس / 5. قرآن ما را دعوت به مطالعه آن کرده است : شگفتی های آفرینش / 6. یکی از نشانه های جمع : ات / 7. مخفّف راه : ره / 8. از جدایی ها شکایت می کند : نی / 9. نام یکی از سوره های قرآن : قمر / 10. دو برادر بلند قد : ا ا / 11. خوش حال : شاد / 12. ماندگار : مانا / 13. بالا آمدن آب دریا : مد / 14. باور و اعتقاد قلبی : ایمان / 15. مصرد فعل « می گوید » : گفتن
6. انشاء : بهره گیری از بشکه معنایی متناسب با موضوع انشاء بر زیبایی متن می افزاید.
متن انشا می تواند گزارشی از شنیده ها ، دیده ها ، مطالعات یا حاصل گردش علمی و دقّت در طبیعت باشد.
پژوهش : درباره ی ویژگی های نثر درس ششم ( موش و گربه ) تحقیقی کنید و خلاصه ای از آن را به کلاس ارائه دهید.
1. کاربد « ی » استمراری : « صیّادان ، آن جا بسیار آمدندی »
2. کوتاهی جملات : « بومی قصد او داشت. بترسید و اندیشید که اگر باز گردم ، راسو در من آویزد »
3. استفاده از صفت مبهم به جای صفت اشاره : « آورده اند که در اطراف فلان شهر درختی بود »
4. کار برد « مگر » به معنای شاید : « ... مگر نیّت بدل کردی و می اندیشی ؟ »
5. استعمال « گرفت » به معنای « شروع کردن » یا « آغاز کردن » : « موش به آهستگی ، بندها بریدن گرفت »
شعر خوانی
بیشه نور
دشت هایی چه فراخ !
کوه هایی چه بلند !
من در این آبادی ، پی چیزی می گشتم :
پی خوابی شاد ،
پی نوری ، ریگی ، لبخندی
پای نی زاری ماندم ، بادمی آمد ، گوش دادم :
چه کسی با من ، حرف می زد ؟
راهافتادم
یونجه زاری سر راه ،
لب آبی ،
گیوه ها را کندم و نشستم ، پاها در آب :
من چه سبزم امروز !
و چه اندازه تنم هشیار است !
نکند اندوهی ، سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درختان است ؟
ظهر تابستان است.
مهربانی هست ، سیب هست ، ایمان هست.
آری !
تا شقایق هست زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است ، مثل یک بیشه ی نور ، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت ، بروم تا سرکوه
دورها آوایی است که مرا می خواند.
هشت کتاب ، سهراب سپهری
معنی : چه دشت های وسیع و چه کوههای بلندی ! من در این سرزمین (دنیا) به دنبال چیزی می گشتم . شاد به دنبال آرامش ، صفا و زیبایی می گشتم.
نکته دستور : دشت هایی چه فراخ ! و کوه هایی چه بلند : دو جمله تعجّبی ( عاطفی ) است.
معنی : کنار نیستانی ماندم ، باد می وزید ، گوش دادم : چه کسی با من حرفت می زد ؟ ( شاعر در این جا بع معنویّت و طبیعت اشاره دارد ، یعنی پدیده های طبیعت مشغول شادمانی و حرف زدن با شاعر هستند.) به راه خودم ادامه دادم و در سر راهم یونجه زاری را دیدم ، کنار جوی آبی ، کفش هایم را در آوردم و پاهایم را در آب گذاشتم و لطافت و پاکی طبیعت را حس کردم : من امروز چقدر شاداب هستم ! و چه قدر جسمم آگاه و هوشیار است ! نکند ناگهان غم و اندوهی از پشت کوه برسد. چه کسی در پشت درختان مخفی شده است ؟
لغت : یونجه : نوعی علف / گیوه : نوعی کفش
معنی : الان ، ظهر تابستان است و مهربانی و میل به زندگی و اعتقاد قلبی هم وجود داد. به درستی که باید با عشق و محبّت زندگی کرد. وجود من سرشار از نور معرفت و آرامش و لطافت است و آن چنان بی قرارم که می خواهم تا انتهای دشت بدوم و تا بالای کوه بروم ، زیرا طبیعت و زیبایی های آن مرا به خود می خواند.
توجه : شاعر وجود خود را سرشار از زیبایی های طبیعت می داند و صداهای موجود در طبیعت را به وسیله ی تبش قلبش احساس می کند.
تاریخ ادبیات :
سهراب سپهری : (1359 - 1307 ه.ش ) شاعر و نقاش مشهور معاصر در کاشان ولادت یافت. او را می توان از نخستین کسانی دانست که راه نیما را شناخت و به پیروی از او پرداخت . نخستین مجموعه ی شعر نیمایی سپهری به نام « مرگ رنگ » در سال 1330 منتشر شد . آخرین مجموعه ی اشعار او « ماهیچ ما نگاه » همراه با دیگر اشعارش در مجموعه ای به نام « هشت کتاب » منتشر شد.
حکایت :
نوع نثر : بینابین ( هم ساده هم فنّی )
از کتاب : تاریخ بیهقی ، ابوالفضل بیهقی ( قرن پنجم )
روز شنبه نهم ما رجب ، میان دو نماز ، بارانیک خرد خرد می بارید ، چنان که زمین ترگونه می کرد و گروهی از گله داران ، در میان رود ، فرود آمده بودند و گوسفندان بدان جا بداشته ، هرچند گفتند از آن جا برخیزید که ، محال بود بر گذر سیل بودن ، فرمان نمی بردند تا باران ، قوی شد.
معنی : روز شنبه ، نهم ماه رجب ، بین نماز ظهر و عصر ، باران ، نم نم می بارید ، طوری که زمین را خیس می کرد و گروهی از چوپانان در میان رودخانه آمده بودند و گوسفندان را در آن جا نگه داشتند. هر چه به آن ها گفتند که از آنجا بلند شوید که کار غیر ممکن و بیهوده ای است در مسیر سیل قرار گرفتن ، گوش نمی کردند تا این که باران شدید تر شد.
لغت : دو نماز : ظهر و عصر / بارانکی : باران کمی / ترگونه : اندکی خیس / محال : غیر ممکن / گذر : مسیر / قوی : شدید
نکته دستوری : خرد خرد : قید / « ک » در بارانک ، پسوند تصغیر ( کوچکی ) است.
کاهل وار برخاستند و خویشتن را به پای دیوار افکندند و نهفتی جستند و بیارامیدند و هم خطا بود که بر گذر سیل بودند...
معنی : با تنبلی و سستی بلند شدند و خودشان را به کنار دیوار رساندند و پناهگاهی یافتند و استراحت کردند که این کارشان هم اشتباه بود زیرا در مسیر سیل قرار گرفتند...
لغت : کاهل وار : از روی تنبلی ، مانند تنبلی / نهفتی : پناهگاهی / گذر : مسیر
نکته دستوری : کاهل وار : مشتق ( کاهل + پسوند شباهت « وار » )
پاسی از شب گذشته بود ، سیل در رسید که اقرار دادند پیران کهن که بر آن جمله ، یاد ندارند و درخت کنده ، می آورد . گلّه داران بجستند و سیل ، گوسفندان را در ربود. این سیل بزرگ ، مردمان را چندان زیان کرد که در حساب هیچ شمارگیر ، در نیاید.
معنی : بخشی از شب گشته بود که سیلی آمد که پیران کهنسال اعتراف کردند که این گونه سیل را به یاد ندارند. سیل ، درخت هایی را که از ریشه کنده بود با خود حمل می کرد. چوپانان ، گریختند ( فرار کردند ) و سیل ، گوسفندان را با خود برد . این سیل بزرگ ، به مردم آن قدر ضرر زد که هیچ حسابداری نمی تواند آن ضرر و زیان را حساب کند.
لغت : پاسی : بخشی از شب یا روز / اقرار : اعتراف / بر آن جمله : آن گونه ، آنچنان / بجستند : گریختند ، فرار کردند / چندان : آن قدر ، آن اندازه /شماره گیر : حساب گر
نکته دستوری : در رسید : فعل پیشوندی
آشنایی باشاعران وادبای ادبیات ایران زمین