نهاد +
فعل
مثال :
من به مدرسه می رفتم .
نهاد +
مفعول + فعل
مثال :
علی از بازار پیراهنی خرید .
نهاد +
مسند + فعل ربطی
مثال :
امروز هوا بسیار سرد شد .
نهاد :
کلمه ای است که کاری انجام می دهد یا حالتی را می پذیرد .
طرز
تشخیص نهاد در جمله : قبل از فعل « چه کسی » یا «چه چیزی » می آوریم ، جواب نهاد
است .
مفعول
: کلمه ای است که کار بر روی آن انجام می شود .
طرز
تشخیص مفعول در جمله : قبل از فعل « چه کسی را » یا « چه چیزی را »
می
آوریم ، جواب مفعول است .
مسند :
کلمه ای است که حالتی را به نهاد نسبت می دهد .
طرز
تشخیص مسند در جمله : هر کلمه ای که قبل از فعل بیاید ، مسند است .
فعل
ربطی : فعل هایی هستند که نهاد و فعل را به هم ربط می دهند و شامل فعل های زیر
می باشند :
است ،
بود ، شد ، گشت ، گردید ، وهم خانواده ی آنها .
نکته :
فعل های ربطی اگر معنای دیگری بدهند ، فعل ربطی محسوب نمی شوند ، به این طریق که :
اگر «
شد » به معنای « رفت » باشد ، فعل ربطی نیست .
مثال :
دی شد وبهمن گذشت .
اگر «
است » به معنای « وجود دارد » باشد ، فعل ربطی نیست .
مثال :
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
اگر «
گشت » و « گردید » به معنای « چرخید » باشد ، فعل ربطی نیست .
مثال :
دی شیخ با چراغ گشت گرد شهر همی
فعل
ناگذرا « لازم » : فعل هایی هستند که به مفعول نیاز ندارند .
فعل
گذرا « متعدی » : فعل هایی هستند که به مفعول نیاز دارند .
نکته :
مهمترین جزء جمله فعل می باشد .
فعل :
کلمه ای است که انجام دادن کاری یا روی دادن امری یا پذیرفتن حالتی را در سه
زمان گذشته ، حال ، آینده ، همراه با شخص و مفرد وجمع بودن را می رساند .
ویژگی
های فعل : هرفعل چهار ویژگی دارد :
1- انجام
دادن کاری یا روی دادن امری یا پذیرفتن حالتی 2- زمان 3- شخص 4-مفرد یا جمع بودن
هر فعل
از دو قسمت تشکیل شده است :
بن +
شناسه
بن :
قسمتی از فعل است که در ساخت های مختلف تغییر نمی کند . ( مفهوم انجام دادن کاری
یا روی دادن امری یا پذیرفتن حالتی و زمان را می رساند.)
شناسه
: قسمتی از فعل است که درساخت های تغییر می کند . ( مفهوم شخص ومفرد وجمع بودن
را می رساند.)
هر فعل
دو بن دارد : 1- بن گذشته (ماضی) 2- بن حال (مضارع )
نکته :
برای بدست آوردن بن از مصدر استفاده می کنیم .
مصدر :
کلمه ای است که انجام دادن کاری یا روی دادن امری یا پذیرفتن حالتی را بدون شخص
وزمان بیان می کند .
مثال :
رفتن ، خریدن ، خواندن ، افتادن ، نشستن و ...
علامت
صدر در زبان فارسی « ن» است .
طرز
بدست آوردن بن ماضی ومضارع :
اقسام
فعل ماضی :
1- ماضی
ساده = بن + شناسه
رفتم ،
رفتی ، رفت ، رفتیم ، رفتید ، رفتند
2- ماضی
استمراری = می + بن + شناسه
می
رفتم ، می رفتی ، می رفت ، می رفتیم ، می رفتید ، می رفتند
3- ماضی
نقلی = بن + ه + شناسه
رفته
ام ، رفته ای ، رفته است ، رفته ایم ، رفته اید ، رفته اند
4- ماضی
بعید = بن + ه + بود + شناسه
رفته
بودم ، رفته بودی ، رفته بود ، رفته بودیم ، رفته بودید ، رفته بودند
5- ماضی
التزامی = بن + ه + باش + شناسه
رفته
باشم ، رفته باشی ، رفته باشد ، رفته باشیم ، رفته باشید ، رفته باشند
نکته :
بن + صفت را صفت مفعولی می گویند .
اقسام
فعل مضارع :
1- مضارع
ساده = بن مضارع + شناسه
روم ،
روی ، رود ، رویم ، روید ، روند
2- مضارع
اخباری = می + بن + شناسه
می
خوانم ، می خوانی ، می خواند ، می خوانیم ، می خوانید ، می خوانند
3- مضارع
التزامی = ب + بن (مضارع) + شناسه
بنویسم
، بنویسی ، بنویسد ، بنویسیم ، بنویسید ، بنویسند
فعل
آینده ( مستقبل ) :
بن
مضارع خواستن (خواه) + شناسه + بن ماضی مورد نظر
خواهم
رفت ، خواهی رفت ، خواهد رفت ، خواهیم رفت ، خواهید رفت ، خواهند رفت
ساخت :
هر گاه یکی از شش شخص فعلی را بنویسیم به آن ساخت می گویند .
صرف
کردن : هر گاه شش شخص فعلی را به ترتیب وپشت سر هم بنویسیم ،
آن را
صرف کرده ایم .
حرف اضافه
، متمم :
کلمات
را می توان به سه دسته تقسیم کرد :1- اسم 2- فعل 3- حرف
حروف :
کلماتی هستند که به تنهایی معنایی ندارند اما درجمله برای ربط دادن (حروف ربط )
یا نسبت دادن (حروف اضافه) یا نشانه ی کلمه ای (حروف نشانه) به کار می روند .
حروف
اضافه عبارتنداز: در، با ، به ، از ، برای ، مثل ، مانند ، چون ، تا ، بی ، بر،
جز ،...
نکته :
«چون» اگربه معنی «مثل» و «مانند» باشد ،و« تا » اگرفاصله را برساند ، حروف
اضافه هستند .
مثال :
از خانه تا مدرسه پیاده دویدم .
مثال :
صورت او چون ماه زیباست .
متمم :
کلماتی هستند که برای تمام وکامل کردن جمله به کار می روند .
نکته :
هرکلمه ای که بعد از حرف اضافه بیاید ، متمم است .
ترکیب
وصفی ، ترکیب اضافی :
صفت :
کلمه ای که یکی از ویژگیهای اسم را بیان می کند .
موصوف
: اسمی که صفت بگیرد را موصوف می گویند .
مثال :
کلاس ساکت
ترکیب
وصفی : موصوف و صفت را ترکیب وصفی می گویند .
نکته :
به غیر از ترکیب وصفی ترکیب دیگری نیز داریم که تشکیل شده است از«اسم+اسم» که به
آن ترکیب اضافی می گویند .
مثل :
کتاب علی
علامت
ترکیب : علامت ترکیب درزبان فارسی کسره (ــِـ) می باشدودر کلماتی که به (الف ، و
، ه) ختم می شوند به جای کسره (ی) می آید .
مثل :
خانه ی مادر بزرگ ، خدای توانا ، پیاده روی شلوغ .
طرز
تشخیص ترکیب وصفی و اضافی :
1- علامت
ترکیب را حذف می کنیم ودر پایان ترکیب « است » می گذاریم :
اگر
معنی داد : ترکیب وصفی است .
اگر
معنی نداد : ترکیب اضافی است .
2- در
پایان ترکیب « تر» اضافه می کنیم :
اگر
معنی داد : ترکیب وصفی است .
اگر
معنی نداد : ترکیب اضافی است .
قید :
کلمه ای است که یکی از ویژگی های فعل را بیان می کند .
مثال :
امروز علی از مدرسه دیر آمد .
نکته :
بعضی از کلمات همیشه قیدهستند که به آن ها قید مختص می گویند . این کلمات عبارتنداز : 1- عبارتهای عربی
(انشاالله) 2- کلمات تنوین دار (مثلاً)
3- کلمات پرسشی 4- کلمات(هنوز ، هرگز ، همیشه ، همواره)
آشنایی باشاعران وادبای ادبیات ایران زمین