زمان رفتن نزدیک است.

بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
(حافظ شیرازی)
زمان رفتن نزدیک است.
سحر گاهي ز بستر جسم بردار به آيات الهــــــي گوش بسپار
بزن تن بر شلال فيض رحمـــــان بگير از چشمه جوشان آن جان
زمان رفتن است اي دوست برخيز به نفس خويش و اهريمن درآويز
سبک برگير بار خويش و مي رو فـــــــرو بگرفت خورشيد از تو پرتو
همين موي سفيدت پيک کافي است جوانم مي توانم از تو لافي است
شده جام تو پر ، بر گیر و مي نوش صليب مرگ خود بر گير بر دوش
بهــــــــار زندگي بر تو خزان شد گه رفتن رسيده است و زمان شد
سراي جاودان در انتظار است خمودي رفت و وقت کارزار است
علي فـــــــــــرمود : " النّاس نياموا " تنبّـه گير قبل از " اذ و ماتوا "
اگر بي توشه اي، توش و توان نيست کسي کو آورد از بهر تو ، کيست؟
صـــــــــلاح توست دل کندن ز دنيـــــا هزاران ره به از دنياست ، عقبي
ايا اي در جهــان گرديده غرقاب از آن ترسم نگردي سير از اين آب
گرفتي در نظر جسم سَهي را رها کــردي روانِ بس تهي را ؟
ز تو پر شد شکم صد بار در روز نکـــردت همرهي با بخت پيـــروز
کنون بيدار گرديدي ، چه حاصل ؟ فسرده از تو تن ، گشته سيه دل
بگو يا ربّ و يک شب کن انابت خداوندت دهد توفـــــيق طـــــــاعت
(سراینده: ناهید)
.....................................................(لغت نامه).....................................................
شلال = آبشار . رحمان = خداوند. شلال فیض رحمان = آبشار رحمت خداوند. نفس = در اینجا منظور نفس اماره است. اهریمن = شیطان. لاف = بیهوده و گزافه گویی . زمان شد = عمر گذشت . خمودی رفت و وقت کارزار است = زمان سستی به آخر رسیده است و گاه نبرد واقعی با شیطان و نفس اماره است. علی فرمود: الناس نیاموا تنبّه گیر قبل از ... = اشاره به حدیث علوی (ع) که فرمود: الناس نیاموا و اذا ماتوا انتبهوا. مردم در (این دنیا) در خوابند. وقتی که مردند، بیدار می شوند. غرقاب = غرق. سهی = بلند . رشید . انابت = بازگشت . توبه . طاعت = اطاعت از فرمان خداوند . عبادت.
آشنایی باشاعران وادبای ادبیات ایران زمین